۱۰ دی ۱۳۸۷

بیانیه شورای دفاع از حق تحصیل در رابطه با پلمپ دفتر کانون مدافعان حقوق بشر

جنبش‌های مدنی در ایران، همواره گرهی کور و بازنشدنی با فشار و سرکوب داشته‌اند. نگاهی به تاریخ معاصر این کشور به خوبی نشان می‌دهد که چگونه حاکمیت در دوره‌های مختلف و پی در پی، با بیرون کشیدن شمشیر از نیام و با به چنبره انداختن این جنبش‌ها و فعالین آن‌ها، بخت خود بر حکم‌رانی مطلق و بی قید و شرط را آزموده و به این میانجی نیز فعالین این جنبش‌ها را با حبس‌های بلند مدت، محرومیت از حقوق اجتماعی و ... رو به رو نموده است. اگر چه صدای اعتراض به این نحوه از فشار و سرکوب در این‌جا و آن‌جا، قدرت سرکش و سنتی را از پیش‌روی بازداشته اما از پی آن این قدرت را مجدداً به هوس ماجراجویی و برخورد شدیدتر فراخوانده است.

در آخرین نمونه از این برخوردها و در حالیکه کانون مدافعان حقوق بشر در تدارک برگزای شصتمین سالگرد تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر بود، با یورش نیروهای امنیتی و انتظامی به دفتر این کانون شاهد برخورد هتاکانه این نیروها با اعضاء و مهمانان و سپس پلمپ غیر قانونی و فاقد حکم قضایی این کانون بودیم. اگرچه تعطیلی دفتر کانون مدافعان حقوق بشر را می توان در ادامه برخورد و سرکوب انجمن‌ها، دفاتر و کانون‌های مدنی تحلیل کرد، ولی باز نشان از اراده محتوم نیروها و قدرت سرکوب‌گر بر حذف فعالین و نهادهای دگراندیش و تحول خواه دارد که در طی دولت‌مداری دولت نهم به طرز بی‌سابقه و چشم‌گیری افزایش یافته است. فلذا فرض است که مجدداً بر هوشیاری و حفظ وحدت نیروهای تحول و دگر خواه تاکید کرد.

شورای دفاع از حق تحصیل نیز در راستای دفاع از سایر جنبش‌های مدنی، بدینوسیله ضمن اعلام نگرانی عمیق و اعتراض خود به پلمپ دفتر کانون مدافعان حقوق بشر که از زمان تاسیس صرفا در جهت دفاع مسالمت آمیز از حقوق دموکراتیک مردم و سایر فعالین حقوق بشری گام برداشته است، خواستار رفع سریع پلمپ از دفتر این کانون و از سرگیری فعالیت‌های آن است و برای چندمین بار گوشزد می‌کند که تنها نتیجه‌ی چنین برخوردهایی نه رکود و بی صدایی در میان جامعه سیاسی کشور که رادیکال شدن هر چه بیشتر فعالیت‌ها و در نتیجه بازپرداخت هزینه آن از سوی حاکمیت انحصارگراست.

شورای دفاع از حق تحصیل
دی ماه 1387

۹ دی ۱۳۸۷

برگزاري نشست خبری دانشجویان ستاره‌دار دانشگاه‌های آزاد و دولتی
























































سومین نشست خبری دانشجویان ستاره‌دار، تحت عنوان «نشست خبری دانشجویان ستاره‌دار دانشگاه‌های آزاد و دولتی» عصر روز یکشنبه و با حضور عده‌ایی از این دانشجویان و به همراه تقی رحمانی، محمد شریف و کیوان صمیمی برگزار شد. اولین نشست خبری – مطبوعاتی این دانشجویان در مهرماه سال 85 و در دفتر سابق سازمان ادوار تحکیم وحدت برگزار شده بود که در طی آن برای نخستین بار خبر از ممانعت از تحصیل 6 تن از دانشجویان سراسر کشور در آزمون کارشناسی ارشد همان سال داده شد. دانشجویانی که بعدها تعداد آن‌ها به 23 نفر نیز رسید. دومین نشست خبری در دفتر اینک پلمپ شده‌ی کانون مدافعان حقوق بشر و در تابستان 87 شکل گرفت و در آن جلسه نیز خبر ستاره‌دار شدن تعدادی دیگر از فعالین دانشجویی در آزمون تحصیلات تکمیلی سال 86 منتشر شد.

سومین نشست، در دفتر نشریه نامه و با صحبت‌های « سیامک کریمی» یکی از دانشجویان ستاره دار سال‌های 85 و 87 آغاز شد. وی در ابتدا اعلام نمود:« ما دانشجویان ستاره دار وظیفه خود می‌دانیم تا تشکر و قدردانی ویژه‌ایی از آقای دکتر مشیری نماینده شجاع مجلس هفتم به جا آوریم که تا آخرین روزهای نمایندگی دست از دفاع از حقوق حقه دانشجویان محروم از تحصیل برنداشت. ایشان به نمایندگان اصلاح طلب مجلس هفتم نشان دادند که دفاع از حقوق دموکراتیک ملت صرفا در حد حرف و شعار نیست و برای تحقق آن باید دست به عمل زد، دکتر مشیری این مهم را انجام دادند وخود با رد صلاحیت کاندیداتوری‌اش در انتخابات مجلس هشتم به نوعی ستاره‌دار شدند». این فعال دانشجویی پس از بیان توضیحی در باب چگونگی شروع پروژه محرومیت از تحصیل در دوران انقلاب فرهنگی، تداوم آن در دولت خاتمی و شدت گرفتن آن در دولت نهم عنوان‌کرد:« در ابتدای انتشار اخبار مربوط به پروژه ستاره‌دار کردن دانشجویان در سال 85، مسوولان وزارت علوم و به ویژه شخص آقایان زاهدی و نوربخش – رییس دبیرخانه گزینش استاد و دانشجو سازمان سنجش- بارها تاکید می‌کردند اخبار مربوطه کذب است و روزنامه اعتماد ملی و خبرگزاری ایلنا را که در آن روزها اخبار گسترده‌ای از این موضوع را پوشش می‌دادند متهم به دروغ‌گویی و ایجاد فضای منفی علیه دولت نهم می‌کردند، اما با فاش شدن جنبه‌های بیشتری از این پروژه و اذعان همین مسوولان به وجود دانشجویان ستاره‌دار، اگر چه زمستان رفتنی نشد اما مشخص گردید که روسیاهی ذغال برای که مانده است». او سپس به بحث دانشجویان ستاره‌دار دانشگاه آزاد پرداخت که برای نخستین بار در مهرماه سال جاری به نقل از خود وی در محافل خبری انتشار یافته بود و گفت:« در آزمون سال جاری دانشگاه آزاد نیز شاهد پروژه ستاره‌دار کردن فعالین دانشجویی بودیم. به گفته‌ی مسوولان دانشگاه آزاد قریب به 40 نفر پس از اعلام نتایج آزمون کارشناسی ارشد سال جاری موفق به اخذ کارنامه نهایی نشده‌اند و همین مسوولان این دانشجویان را به 3 دسته فعالین سیاسی، دانشجویان بهایی و کسانی که دارای مشکلات اخلاقی هستند تقسیم می‌نمایند. اما باید در این دسته بندی تشکیک کرد، چراکه در طی سالیان اخیر و علی‌رغم پیگیری‌های متعدد، هیچ گونه خبری مبنی بر محرومیت از تحصیل دانشجویانی که دارای مشکل اخلاقی هستند، نداشتیم و قدر متیقن این است که 40 نفر در این آزمون از تحصیل محروم شده‌اند». کریمی اضافه کرد:« تعدادی از این دانشجویان را شناسایی کرده‌ایم که تنی چند از آنان اعلام اسامی خود را بلامانع عنوان کرده‌اند که در این برنامه آن‌ها را معرفی خواهیم کرد و مابقی نیز هنوز بر این باورند که با ادامه موضع سکوت می‌توانند به دانشگاه راه یابند. با احترام به این نظر، ذکر این نکته واجب است که این موضع گیری توسط دانشجویان ستاره دار سال 86 پیگیری شد اما هیچ نتیجه ایی در برنداشت». او سپس ستاره‌های دانشگاه آزاد را چنین معرفی کرد:« 1- زهره اسدپور از دانشگاه گیلان که سابقه‌ایی از محرومیت از تحصیل ندارد اما در ایام تیرماه سال 78 چند مدتی را بازداشت بوده است، 2- هادی حاج امینی از دانشگاه آزاد و از اعضای انجمن اسلامی این دانشگاه که وی نیز سابقه محرومیت از تحصیل ندارد و دانشگاه آزاد خود پیش قدم شده است و3- بنده از دانشگاه بوعلی سینا که سابق بر این و در آزمون‌های دولتی سال­های 85 و 87 محروم از تحصیل شدم.» او سپس از پیگیری‌های این دسته از دانشجویان خبر داد و گفت :« تا به حال این پیگیری‌ها به نتیجه ایی نرسیده است و به گفته‌ی خود مسوولان دانشگاه آزاد در تماسی که از سوی وزارت اطلاعات با آن‌ها گرفته شده است، ثبت نام این دسته از دانشجویان بدون نظر مثبت وزارت اطلاعات را خلاف قانون و قابل پیگیری دانسته‌اند».

سپس برنامه سخنرانی «تقی رحمانی» که خود سابقه محرومیت از تحصیل در هنگامه انقلاب فرهنگی را دارد و به دعوت از هم سلکان آینده خویش در نشست خبری دانشجویان ستاره‌دار شرکت کرده بود آغاز و وی در ابتدای سخنان‌اش در تبیین ماهیت انجمن‌هایی چون انجمن دفاع از حق تحصیل عنوان کرد:« چنین انجمن‌هایی یک انجمن فراگیرند، زیرا موضوع آن‌ها از هر مرزی فراتر می‌رود و تمام دانشجویان محروم از تحصیل اعم از مسلمان و غیر مسلمان، مارکسیست و لیبرال، دفتر تحکیمی و ...را در بر می‌گیرد». رحمانی با دفاع از جنبش‌های مدنی ادامه داد:« باید باتمام تلاش سعی در جهت تقویت جنبش‌های مدنی کرد. چراکه این جنبش‌ها به همراه اصناف زمینه ساز یک جامعه دموکراتیک‌اند. اگر چه از احزاب به عنوان مولفه اصلی جوامع دموکراتیک یاد می‌شود اما باید به خاطر داشته باشیم که تا فرد فرد افراد جامعه آگاهی سیاسی و اجتماعی نداشته باشند هیچ حزبی تشکیل نمی‌شود و در صورت تشکیل نیز پابرجا نمی‌ماند. وظیفه ایجاد آگاهی سیاسی و اجتماعی را همین جنبش‌های مدنی یدک می‌کشند و از طرفی همین جنبش‌ها خود باعث باز شدن فضای سیاسی و در نتیجه تقویت احزاب می‌گردد». رحمانی سپس با اشاره به تقریب افکار در نتیجه‌ی فعالیت‌های جنبش‌های مدنی عنوان کرد:« افراد در جامعه ما یک وضعیت اتمیزه به خود پیدا کرده‌اند، اما نه وضعیت اتمیزه دوران مدرن ویا پست مدرن و موارد مشابه. وضعیت اتمیزه در جامعه مامحصول سرکوب و فشار بر انواع جنبش‌های مدنی و سیاسی است. در مقابل این وضعیت اتمیزه افراد، قدرتمندان با تمسک به چسب قدرت همواره با وجود انواع موضع‌گیری‌ها با یکدیگر پیوند دارند. من گذار از این وضعیت اتمیزه افراد را در فعال کردن جنبش های مدنی می‌بینم و اتفاقا به همین علت است که قدرت های سرکوب‌گر همواره مخالف اصلی شکل گیری انواع جنبش‌های مدنی بوده و هستند». این فعال ملی - مذهبی در تحلیل شکست جریانات سیاسی و رابطه آن با نهادهای مدنی عنوان نمود:« پیروزی‌های سیاسی در کشور ما همواره، بدل به عزای تشییع جنازه گردیده‌اند. برای مثال در 2 خرداد 76، پیروزی اصلاحات بدل به عزاداری تشییع جنازه‌ی جریانات راست کشور شد، جریاناتی که البته بلافاصله به قدرت بازگشتند. عدم تداوم این پیروزی‌ها و تغیر ماهیت آن‌ها و در نتیجه دست یازیدن همیشگی مردم به دوگانه انقلاب – اصلاحات و سپس خانه نشینی مردم را باید در فقدان نهادهای مدنی کارآمد جستجو کرد. چراکه وجود این نوع نهادها به مثابه حضور سیاسی مردم است و این حضور اراده به دست گرفتن قدرت توسط خود مردم تعبیر می‌شود». وی در ادامه سخنان‌اش به وجه دیگر جنبش‌های مدنی از جمله انجمن هایی که در جهت حمایت از حق تحصیل شکل می‌گیرند اشاره کرد و گفت:« نکته مثبت دیگر این جنبش‌ها برخورداری و پیگیری اهداف مشخص است. چراکه هدف و خواسته‌ی مشخص از یک سو ذهن مخاطب را نظم می‌دهد و از سوی دیگر رابطه باقدرت را وارد حیطه بندی مشخص می‌کند و می‌توان این قدرت را در این حیطه‌ها پاسخگو کرد. مثلا محرومین از تحصیل تاکید بر حق تحصیل دارند، اما در مقابل و متاسفانه علل شکست جریانات سیاسی کشور را می‌توان در فقدان اهداف مشخص پی‌گیری کرد. در این زمینه می‌توان از جنبش 2 خرداد یاد کرد که خواسته‌ی مشخصی نداشت و نمی‌دانست به دنبال چه می‌گردد و به همین علت نیز نتوانست هدف مشخصی را محقق سازد.» وی در ادامه به آسیب شناسی جنبش‌های مدنی نیز پرداخت و عنوان داشت:« متاسفانه جنبش‌های مدنی کشور از چند جهت رنج می‌برند؛ نخست اینکه این جنبش‌ها مقطعی‌اند و بعد از مدتی چه خواسته‌شان تامین شده باشد و چه خیر از میان می‌روند.دوم آن که اعضای این جنبش‌ها در دیگر بسترهای مبارزاتی پخش می‌شوند و به همین واسطه می‌توان پس از مدتی شاهد دولتی ‌شدن و عقیم ‌شدن آن‌ها بود و سوم این‌که در صورتی که برخی از اعضا حقوق و مزایای از دست رفته‌شان را پس گیرند بلافاصله اصل جنبش را به فراموشی می‌سپارند، غافل از این که همان‌گونه که این مزایا روزگاری گرفته و منتج به تشکیل ابتدایی انجمن‌ها شدند مجددا و به خاطر ذات قدرت‌ها مصادره خواهند شد و سپس دور باطل دوباره کاری فرا می‌رسد.»
وی در بخش پایانی سخنرانی‌اش اعلام نمود:« امروز وظیفه هر روشنفکری است که با هر عقیده‌ایی از حق تحصیل دفاع کند و برای این مهم موضع گیری نماید. باید بر این نکته همواره تاکید کرد که نمای بیرونی فعالیت دوستانی که در جهت حمایت از حق تحصیل می‌کوشند تبدیل شدن به حربه نظارت باشد و نه حربه قدرت، چراکه وظیفه نهادهای مدنی همواره نظارت آن‌ها بر ساختار قدرت‌هاست».

پس از تقی رحمانی، نوبت به سخنرانی «دکتر محمد شریف» رسید. شریف نیز که به مانند تمامی حاضرین در جلسه، سابقه چندین سال محرومیت از تحصیل را دارد، سخنان کوتاه خود را چنین آغاز کرد:« حقوق بشر را باید از جنبه عام الشمول بودن آن نگریست و به این واسطه این حقوق را از چنگ نسبی گرایی که همواره مستمسکی برای قدرت‌های سرکش بوده است، نجات داد». این حقوق‌دان در تبیین نظریات خویش و پیوند آن با موضوع نشست اعلام داشت:« باید از حق تحصیل به واسطه عام الشمول بودن آن دفاع کرد و به همین واسطه باید از حق تحصیل همه ملیت ها در این کشور هم چون افغان ها که در این موضوع با مشکلات عدیده‌ایی روبرو هستند سخن به میان آورد.» این وکیل برخی از دانشجویان محروم از تحصیل افزود:« اگر چه بسیاری از قوانین در ایران جنبه‌ی شکلی به خود گرفته‌اند و در عمل اجرا نمی‌گردند، اما براساس همین قوانین محرومیت از تحصیل باید مستند به احکام قضایی باشد. متاسفانه دانشجویان محروم از تحصیل با نهادهایی چون شورای انقلاب فرهنگی و مصوبات آن‌ها رو به رو هستند که اساس صلاحیت قانونگذاری آن ها زیر سوال است». شریف سخنان خود را این‌گونه به پایان برد که « اگر سمت اعضای مختلف شورای عالی انقلاب فرهنگی را بررسی کنیم، متوجه می‌شویم که تنها در کمیته مرکزی آن عضو حقوق‌دان وجود دارد و سایر کمیته‌ها فاقد چنین عضوی هستند و نتیجتا عملکرد این شورا در فضایی دور از قوانین فعلی شکل می‌گیرد».

در ادامه نشست خبری دانشجویان ستاره‌دار، تنی چند از این دانشجویان نیز به ایراد سخنانی در رابطه با وضعیت خود پرداختند. «زهرا جانی پور» دانشجوی ستاره دار سال 85 و عضو انجمن تازه شکل گرفته دفاع از حق تحصیل، پس از شرحی از پیگیرهای صورت گرفته از سال 85 تاکنون عنوان داشت:« تعداد دانشجویان ستاره‌دار دانشگاه بوعلی سینا همدان به طرز تعحب آوری از برخی از دانشگاه‌های فعال تهران، همچون دانشگاه امیرکبیر بیشتر است. این موضوع نشان از توجه بیشتر به فعالین دانشجویی شهرستان‌ها دارد».

پس از وی« ضیاء نبوی» که در سال 87 از وزارت علوم ستاره دریافت کرد و عضو دیگر انجمن دفاع از حق تحصیل ، به تشریح فعالیت‌های این انجمن پرداخت و گفت:« در ابتدای کار اقدام به برگزاری نشست خبری در جهت اعلام وضعیت دانشجویان ستاره‌دار کردیم. پس از آن شکایتی را در دیوان عدالت اداری مطرح شد که دیوان همه این دانشجویان را محروم از تحصیل دانست و به همین علت امید پیگری بعدی از این دیوان بریده شد. سپس انجمن در نامه‌ایی انتقادی به وزیر علوم، وظایف‌اش را که در اصول 3 و 30 قانون اساسی مندرج است به وی یادآوری نمود و پس از عدم حصول نتیجه‌، اقدام به برگزاری 2 تجمع در مقابل وزارت علوم و مجلس کردیم که تجمع اخیر با هجوم نیروهای امنیتی و انتظامی و ضرب و شتم تجمع‌کنندگان پایان یافت. در حال حاضر نیز اقدام به اخذ امضاء از دانشجویان سراسر کشور بر پای طوماری اعتراضی هستیم». وی سپس خبر از تهیه گزارشی از اسامی دانشجویان ستاره‌دار سالیان اخیر داد و گفت:« این کار خود با مشکلاتی روبه روست که ما در صدد رفع آنها هستیم. چراکه براساس پی گیری‌های ما مشخص شده است که در سال 85 تعداد 1420 نفر دانشجوی یک، دو و سه ستاره وجود داشته است و 50 نفر نیز تاکنون در آزمون ارشد دانشگاه دولتی سال 87 کارنامه نگرفته‌اند و آمار دقیقی نیز از محرومین از تحصیل سال 86 وجود ندارد». نبوی در ادامه راهکار انجمن دفاع از حق تحصیل را در تحقق اهداف‌اش نیز چنین طرح کرد:« ستاره‌دارهای سال 85 تمامی راهکارهای حقوقی را پیموده‌اند که نتیجه‌ایی به دست نیامد. ستاره‌های سال 86 موضع سکوت اختیار کردند که باز نتیجه‌ایی حاصل نیامد اما در سال 87 هدف ما کمک گرفتن از جامعه مدنی و پتانسیل های موجود در آن است».

« زهره اسدپور» دانشجوی ستاره‌دار دانشگاه آزاد نیز عنوان کرد:« من به هیچ عنوان، از این که در قبال برخی از فعالیت‌هایم محروم از تحصیل شدم، پشیمان نیستم و به همین فعالیت‌ها نیز ادامه خواهم داد. به نظر من چنین برداشتی می‌تواند تمام نگرانی‌هایی که ممکن است از این محرومیت‌ها حاصل آید را بزداید».

در پایان جلسه نیز « کیوان صمیمی» که در روزها و ماه‌ها های اخیر و در نشست‌های مختلف همواره در کنار دانشجویان محروم از تحصیل بوده است در سخنان بسیار کوتاهی عنوان داشت:« همه می‌دانیم که محرومیت از تحصیل جه رنج بزرگی است اما پیشنهاد من به دوستان جوانم این است که مایوس نشوند و همچنان به مانند امروز به فعالیت‌ها و پیگیری‌های خود در این رابطه ادامه دهند».

به این ترتیب سومین نشست خبری دانشجویان ستاره دار که اولین نسل آن ها سه ساله شده است، به پایان رسید تا آن‌ها هم چنان منتظر اضافه شدن نام‌های جدی در سال آینده و نشست های خبری دیگر باشند.




















۱۸ آذر ۱۳۸۷

بیانیه شورای دفاع از حق تحصیل به مناسبت روز دانشجو

16 آذر هر سال علاوه بر روز دانشجو، بی گمان روز محرومین از تحصیل نیز هست، اگر چه صلاحیت آنان در دستگاه گزینش وزارت علوم و کمیته های انضباطی دانشگاه ها احراز نگشته باشد! حاکمیت در این سالها، ثابت نموده است که قبل از هر چیزی بر مبنای اصل گزینش استوار است و جدی ترین و حیاتی ترین سیاست و راهبرد آن، طرد و حذف عناصر متفاوت و ناهمسان با اصول و ضوابط ایدئولوژیک خود، در درون جامعه می باشد. اعمال سانسور در رسانه ها و مطبوعات، اعمال گزینش در مشاغل دولتی، رد صلاحیت کاندیداها در اتتخابات ، گزینش اعمال شده در کنکور، تعلیق نمودن تحصیل دانشجویان و بعضآ اخراج آنان...همه و همه گواه این اصل بنیادین در حاکمیت می باشند.

پیشینه حذف منتقدین از دانشگاه به سالهای آغازین انقلاب اسلامی و طرح انقلاب فرهنگی باز می گردد که در جریان آن طرح ، دانشگاه ها برای بیش از ۲ سال بسته شدند و حدود ۶۰ هزار دانشجو و بیش از ۱۲۰۰ نفر از اساتید از دانشگاه ها اخراج شدند. این طرح دیگر بار و پس از روی کار آمدن دولت نهم و البته در مقیاسی کوچکتر در حال پیگیری است که قربانیان این طرح به چند دسته تقسیم می شوند:

1- ده ها تن از اساتید منتقد دانشگاه که به بهانه های گوناگون از تدریس محروم می گردند و یا تن به بازنشستگی اجباری می دهند.

2- دانشجویان موسوم به ستاره دار که بواسطه گزینش اعمال شده در کنکور کارشناسی ارشد دانشگاه سراسری و آزاد، از ادامه تحصیل بازمانده اند. تعداد دانشجویان ستاره دار در سال 1385، هفده نفر بوده و در سال 1386 نزدیک به 50 نفر برآورد شده است.تعداد دانشجویان ستاره دار وگزینش شده امسال در کنکور سراسری و آزاد نیز بیش از 70 نفر تخمین زده می شود که تا کنون 30 تن از آنان شناسائی شده اند.

3- دانشجویان تعلیقی که در پی دریافت احکام انضباطی سنگین 3 یا 4 ترم منع موقت از تحصیل و در نتیجه پایان یافتن سنوات تحصیلی، در شرف اخراج از دانشگاه قرار گرفته اند. بنا به آمار های موجود بیش از 800 مورد حکم منع موقت از تحصیل در سه سال اخیر از سوی کمیته های انضباطی دانشگاه ها برای فعالین دانشجوئی صادر شده است.

4- دانشجویان اقلیت مذهبی که اکثر آنان از اقلیت مذهبی بهائی هستند و در نتیجه شروع به کار دوباره دستگاه تفتیش عقائد وزارت علوم در همه سطوح تحصیلات عالی، از ادامه تحصیل بازمی مانند.تعداد این دانشجویان نیز بیش از صد ها تن می باشد.

اگرچه در همه موارد فوق مقصر اصلی حاکمیت و دولت وقت می باشد ولی باید پذیرفت که آنان در برابر مسئله فوق مسئول نمی باشند چرا که اساسأ بر مبنای آموزه های بنیادین خویش، مرتکب خطائی نگشته اند! طبق اصل صریح مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی، معاندین نظام حق ادامه تحصیل ندارند و آرای هسته گزینش وزارت علوم نیزدر این باب، اساسأ غیر قابل تردید تلقی می گردد! حقیقت این است که جنبش دانشجوئی و دیگر جنبش های تحول خواه جامعه هستند که بنا اصول بنیادین خویش یعنی رعایت حقوق منتقدین و دگراندیشان، می بایست در برابر وضعیت موجود احساس مسئولیت کنند. مسئله محرومین از تحصیل به گونه ای جدی و با پوشش دادن وضعیت همه محرومین از تحصیل از هر نوع و قشری، هیچگاه در دستور کار نهاد و یا تشکلی فرار نگرفته است و این مسئله به جد تأسف آور است. این در حالی است که حق تحصیل، بی تردید عمومیترین خواست جنبش دانشجوئی است و همچنین فرصت خوبی برای اتحاد عمل همه گروههای متکثر دانشجوئی، حول خواستی اساسی و مشترک می باشد. حل مسئله محرومین از تحصیل، بی تردید در گرو درک این ضرورت و هم اندیشی و کنش جمعی همه محرومین از تحصیل برای استیفای حقوق اولیه خویش می باشد. به تجربه ثابت شده است که پیگیری شخصی وضعیت محرومین از تحصیل، چه در غالب مذاکره و لابی زدن با مسئولین و نهادهای امنیتی و چه در غالب کنش های فردی بعضأ رادیکال، حاصلی به همراه ندارد و آنچه که می تواند ما را در تحقق این مهم یاری رساند، آمیزه ای از ارتباط و کنش جمعی همه محرومین از تحصیل، استمرار و مداومت در پیگیری، خلاقیت در طرحها و راهبردها، تکیه بر حوزه عمومی و جنبش های اجتماعی و در مواقع لازم، پرداختن هزینه های متناسب می باشد. آنچه که این تلاش را از دیگر راهکارها متمایز و برتر می سازد، جوهر دموکراتیک و مدنی آن و همچنین پتانسیل آن در پیوند دادن گروهای متکثر دانشجوئی و تمرین مدارا و تسامح در این فرایند می باشد که فارغ از نتایج عینی حاصل از این راهکار، فی نفسه و به واسطه روش آن ارزشمند و مفید می باشد. از این روی شورای دفاع از حق تحصیل به عنوان مجموعه ای متشکل از محرومین از تحصیل در نظر دارد با لحاظ نمودن موارد فوق، مسئله محرومین از تحصیل را به گونه ای عام و بی هیچ استنائی پیگیری نماید و از این روی از همه محرومین از تحصیل، دانشجویان و فعالین سیاسی و مدنی در این راستا تقاضای همکاری دارد. امید به آنکه با تحقق موارد فوق، گامی در راستای احقاق حقوق شهروندی انسان ایرانی برداشته شود.

شورای دفاع از حق تحصیل
16 /9/1387
Showra.blogspot.com
showra@gmail.com